بسم الله الرحمن الرحیم
دینداری با مقتضیات زمان!
خب از قرار معلوم در هفته ی بسیج به سر می بریم و شاهد یک فضای شدیداً کلیشه ای هستیم و نیز ماست مالیزاسیون کردن قضیه توسط نهادهایی که یا به دنبال کاسه لیسی اند و یا اینکه مجبورند به این کار ، و فکر می کنند هر طوری شده باید یک چیزی از خودشان بیرون بدهند و این میشود که همه چیز توی ذوق میزند و هرکاری که انجام میشود نتیجه ی عکس دارد و البته خودشان که این چیزها را نمی فهمند الی الابد...
بگذریم از این چیزها و من بروم سر اصل مطلب که دارد حسابی اذیتم می کند و اگر من اینجا را نداشتم که بنویسم چه کار باید می کردم؟
و آن اینکه به مناسبت همین هفته بسیج باز قضیه عملیات ژانگولر خانمهای بسیجی اتفاق افتاده که البته پشت صحنه این اتفاقات همان آقایانی هستند که ذکرش رفت و اصلاً نمی فهمند دارند چه می کنند و قبلاً هم مفصل گفته ام ولی حالا یک گزارش جالب از همین دست که شبکه پنج خودمان نشان می دهد جایی جز تاسف برای آدم باقی نمی گذارد. دوستان سپاهی به مناسبت هفته بسیج داخل پارک لاله ورزش همگانی راه انداخته اند و خانمهای بسیجی با چادر چاقچور در حال دویدن هستند و البته خیلی هاشان آنقدر حیا دارند که بشود از چهره شان و از اینکه دویدنشان نصف و نیمه است فهمید که در مضیقه اند و سختشان است که جلوی دیدگان آنهمه اجنبی شروع کنند به دویدن، که چه بشود حالاااا؟! مثلاً سلامت جسم پیدا کنند؟! یا نه، فقط چون بعضیها نانشان به بولتن دادن و آمار دادن بیخودی است و می خواهند اینطوری مثلاً تکلیفشان را اهدا! کنند و از این بازی به نوایی برسند! باید قید حیا و عفت را زد و جل الخالق از این زمانه ی کثیف....
جالبتر از این می دانید چیست؟ اینکه طی مسابقات جهانی کاراته ی ژاپن، یک خانم ورزشکار به اصطلاح محجبه ایرانی وقتی می خواسته وارد میدان شود داور ممانعت کرده از قرار اینکه چون روسری بسته و اینجا همه در بوق و کرنا کرده اند که ای داد! ببینید نگذاشتند یک زن مسابقه بدهد چون حجاب داشته و این چه آزادی است که غربیها ادعا می کنند و ...
و کسی نیست بگوید بابا چه حجابی
؟ چه کشکی؟ و مثلاً چه فرقی هست بین این خانم با خانمهای دیگری که آنجا بی حجاب بوده اند جز آنکه این خانم ایرانی یک تکه پارچه سرش بوده و آنهای دیگر نه؟ چرا می خواهید واژه مبارک «حجاب» را از معنا و مفهوم خالی کنید مثل خیلی چیزهای دیگری که کردید؟ چرا فکر می کنید حجاب یعنی یک دستمال که به سر می بندند و مثلاً با همان پوشش که خانمهای بی حجاب هم آن را دارند ، جلوی چشم مردان اجنبی پشتک وارو زد و نمایش شهوت به راه انداخت؟حالا بخش جذاب ماجرا آنجاست که علت جلوگیری داور مسابقه از حضور آن خانم به اصطلاح محجبه ، عدم دریافت مجوز از فدراسیون جهانی کاراته توسط فدراسیون کاراته ایران بوده و خود رئیس فدراسیون هم اعتراف کرده که فراموش کرده اند بایستی برای حضور در مسابقات با رعایت حجاب ( به اصطلاح خودشان البته ) از فدراسیون جهانی اجازه می گرفته اند ( همانطور که قبلاً گرفته اند و سارا خوش جمال را با حجاب به المپیک 2008 فرستادند و مشکلی هم پیش نیامد). این می شود که ضایع می شویم. تازه خیال کردیم این مثلاً حفظ حجاب که فقط بستن یک روسری است کاری است کارستان و دنیا را متحول می کند و نمی فهمیم که با باطل نمی شود حق را گسترش داد...
و از همه ی اینها جالبتر ماجرای افتتاحیه ی همایش «سرمایه گذاری گردشگری» در برج میلاد است که مثلاً برای قرآن خواندن ابتدای مراسم ، چند خانم با دف زنی و حرکات نمایشی (بخوانید رقص اسلامی!) قرآن را می آورند تا بالای سِن و مثلاً تحویل قاری می دهند و پس از پایان قرائت باز به همان شکل قرآن را از سالن بیرون می برند.
این ماجرا البته باعث می شود که بعضی از نمایندگان مجلس و فراکسیونهای روحانیون و قرآن و عترت اعتراض کنند و این کار را تلاشی هنری بخوانند که البته سرانجام به وهن قرآن و توهین به عظمت کتاب آسمانی منجر شده. و نیز دو مرجع تقلید یعنی «آیت الله مکارم شیرازی» و «آیت الله صافی گلپایگانی» هم از این برنامه انتقاد کنند و انجام چنین حرکتهایی را آنهم توسط یک نهاد دولتی ، مخرب اعلام کنند. که البته این قسمت ماجرا خیلی خوب است و آدم امیدوار می شود به اینکه مراجع تقلید هنوز به دنبال اصلاح امور هستند و کاملاً مایوس نشده اند و البته آنطرف دیگر ماجرا استعفای «معاون سرمایه گذاری میراث فرهنگی» است که دبیری این همایش را به عهده داشته و البته تاسف بار اینجاست که در نامه 6 صفحه ای استعفا نامه اش به منتقدان تاخته و از همایش و نحوه آغازین آن دفاع کرده و این یعنی اینکه مراجع تقلید بروند کشکشان را بسابند و چیزی حالیشان نیست و دین را هم هرجور که اقتضا کند می شود تفسیر کرد و اصلاً رعایت مقتضیات زمان یعنی همین ....